مادرانه ها و عاشقانه ها(پیشاپیش سومین سالروز تولدت مبارک)
سلام گل امیدم
این روزهای آخر سال که همه در هیاهوی خرید و خونه تکونی هستند من خوشحالیم دو چندانه. دلیلش هم فقط و فقط به خاطر اینکه سومین سالروز تولد دردونه دخترم نزدیکه. بله، گل بهاری من درست روز اول عید ساعت 7:24 صبح چشمای نازنینشو به این دنیا باز کرد و زندگی منو بابایی رو غرق در عشق و امید کرد.
توی این چند وقت همش در حال خرید لباس عید و لباس جشن تولد برای تو بودم. گلم همه کارامو کردم و لحظه شماری می کنم تا سالروز تولدت برسه و بازهم به خاطر بودنت خدا رو شکر بگم و از سر خوشحالی جشن بگیرم. از سالی که خدا تو رو به ما بخشید لحظه تحویل سال و روز اول عید برای ما یه رنگ و بوی خاص داره. حس و حالی که هیچ وقت توی زندگیم تجربه نکرده بودم. بی نهایت از حضورت تو زندگیم خوشحالم و با تموم وجودم ، با همه سختیها عاشقانه دوستت دارم. پیشاپیش تولدت مبارک عزیزم.
تا یادم نرفته این هم بگم به تازگی برای مامان از خودت شعر می گی و همش هم سعی بر این داری که اشعارت با قافیه از آب دربیان. هر چند که بعضیهاشون خیلی عجیب غریبند! البته به خوبی می دونم اینها همش تاثیر کتابهایی که مرتب برات می خونم. امیدوارم از این طریق بتونم جرقه ای برات باشم تا استعدادهای نهفته قلب شکوفا و بارور بشه و روزی به جایگاهی که لیاقتش رو داری برسی.آمین
راستی امسال توی آمفی تاتر سرای محله (محل تشکیل کلاسهات) برای شماها جشن نوروز برگزار کردند و براتون یه خواننده آوردن که کلی شادتون کرد و یه عالم برنامه جالب براتون اجرا کرد. توی این جشن شما کاملا با سفره هفت سین و حاجی فیروز آشنا شدی و همش درباره اش از من سوال می پرسیدی حتی توی خونه هم شعرای حاجی فیروز رو می خوندی و با خودت می رقصیدی
اینم چندتا عکس خوشگل از روز جشنتون: