آریناآرینا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

فندق کوچولوی ما آرینا(هدیه آسمونی)

روزهایی که از ما جلوترند....

1394/1/25 17:04
نویسنده : مامان مریم
342 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخترم

عزیز دلم تاریخ اخریم مطلبی که برات گذاشتم خیلی دوره . قد روزایی که خودم ازشون فاصله گرفتم دورِ دور... . سال 93 با تموم خوبیها و سختیهاش به اتمام رسید و بهار همیشه نوید بخش شروعی تازه است.

خیلی خلاصه از ماههای آخر سال گذشته برات می نویسم. امتحانات مامان به اتمام رسید و مامان به حمداله با نمرات خیلی خوبی یک ترم رو گذروند. ازت ممنونم که توی اون مدت با ما همکاری کردی. البته بیشتر از تو از بابا فرشید که همیشه مثل یه کوه پشتم ایستاده و همیشه حمایتم کرده. 

بعد از امتحانات با عزیز فرح و بابایی و مامان سوری به مشهد برای زیارت امام رضا مشرف شدیم. بابا فرشید به خاطر کاراش نتونست بیاد. سفر خوبی بود و شما مثل همیشه شاد و خوشحال بودی و البته خیلی دلت برای بابا فرشید تنگ شده بود. 

بعد از سفر هم خدا رو شکر هر چی که یادم میاد پیش آمدهای خوب بوده و نشاط و انرژی بیش از حد شما. روزهای زمستون همچین شتاب زده تموم شد که انگار در چند دقیقه همشونو خواب دیدم. 

از شب چهارشنبه سوری برات بگم. شب شاد و پراز فش فشه و بالن آرزو و رقص و آواز توی محله خودمون. در واقع شما برای اولین بار بود که می فهمیدی چهارشنبه سوری یعنی چی. از سالی که تو رو باردار بود تا آخرین چهارشنبه سوری که با هم رفتیم رفتن به بیرون از خونه رو به خاطر شرایط امنیتی ترجیح می دادم. اماامسال با احتیاط تو رو بیرون بردیم و چند ساعتی تو کوچه خودمون همراه همه اهالی جشن و پایکوبی کردیم. 

پشت بند چهارشنبه سوری هم به دنبال کارهای عید نوروز و البته تولد شما بودیم. از تهیه لباس و خرید و نظافت خونه و .... خلاصه خیلی کارا داشتیم. و اما شما هم تقریبا همکاری می کردی و دوست داشتی که تو کارا همه جوره کمک کنی. راستی قبل از عید موهای خوشگلتو کوتاه کردم. مدتی بود که شانه زدن و رسیدگی به موهات برای ما سخت شده بود تو تو هم اصلا همکاری نمی کرد بنابراین در یک تصمیم جدی موهاتو تا سرشونه هات کوتاه کردم و تو از کوتاه شدن موهات خوشحال بودی و لذت می بردی.

آرینا در مشهد الرضا

آرینا در مشهد الرضا (ع)

آرینا و کوتاهی مو

آرینا و جشن نوروز در مهد کودک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)