آرینا یا قاتل لوازم مامانش
سلام گل امیدم
حالا دارم به این حرف می رسم. دختر دار شدی؟! وایی بگو برا خودت هوو آوردی!
این جمله رو وقتی باردار بودم از دیگران کم و بیش می شنیدم. حالا دست تقدیر دست منو کشید و منو به این روز آورد. بله منم توی خونم یه خانم خانمها دارم که یه جورایی هووی مامانش شده و برای من زندگی نگذاشته یا به عبارتی قاتل تمام لوازم آرایش ، کفشها و لباسهام شده و تموم وسایلم رو خراب ، زده دار یا رنگی کرده. هر چقدر هم که باهات صحبت می کنم و به نوعی سعی می کنم حد و حدود رو بهت یاد بدم و معنی وسایل شخصی رو بهت بفهمونم فایده ای نداره. البته خوب می دونم که اقتضاء سنته و به زودی به همه این مسائل خودت پی می بری. جالبه به اسباب بازیهات اصلا توجه نمی کنی و شاید تو طول روز یک بار هم به سمتشون نری.
تازیگهای وسایل منو یواشکی از توی کمدم به اتاقت می بری و مشغول بازی با اونها می شی و تا من بیام و بفهمم وایییی کار از کار دیگه گذشته. وقتی میام می بینم تموم صورتت رو با رژ لب رنگی کردی و تموم فرشها رو نقاشی کردی. یک ساعت طول می کشه تا لکه های فرش و دیوارها رو پاک کنم هنوز از این کار فارغ نشدم سر بر می گردونمو می بینم ای داد بیداد یه دسته گل دیگه!.... گاهی از این کارت به شدت عصبانی می شم و گاهی هم از زور خنده نمی تونم جلوی خودم رو نگه دارم.
توی این روزها فقط و فقط از خدای مهربون طلب صبر می کنم و دلم رو به آینده پر امید می کنم و با خودم می گم: این نیز بگذرد!.